| برای پسر حضرت زهرا(سلام الله علیها) |



بقیه دخترا شاید اینطور نباشن 
ولی من یه راننده کامیون هستم!
یعنی یه راننده کامیون درون دارم،البته نه سیبیل دارم،نه یه لنگ همیشه گوشه دستگیره ی در کامیونم دارم و نه حتی کامیون دارم 
اما عاشق جاده ام! به طرز افراطی طوری عاشق رانندگی و جاده ام
جاده ی تهران-مشهد و میتونم ساعت ها رانندگی کنم!
تهران-کرج که خوراکه!
حتی اگر تنها باشم بازم خیلی خیلی زیاد از جاده و رانندگی و مداحی و اطراف جاده لذت میبرم
یه وجه اشتراک دیگه ای ام که با راننده کامیون ها دارم اینه که عاشق چای خوردنم خصوصا از اون چایی هایی که وسط جاده میزنی کنار و پیاده میشی و روی صندوق عقب میزاری فلاکس چای رو بعد هم تکیه میدی و هوا و چای میخوری. ماشین ها رو نگاه میکنی و جمله معروف خودت و هی تکرار میکنی #زندگی_در_جریان 
پ.ن:من حتی از کامیون ها و تریلی ها میترسم در حدی که اگر پشتم ماشین سنگین باشه و یهو از تو آینه ببینمش به طرز خنده داری وحشت میکنم و احتمالا اون یارو راننده از اون بالا یه ماشین کوچولو رو میبینه که داره با سرعت زیادی زیکزاک میره.!
پ.ن2:من ولی عاشق راننده مینی بوس هام،عاشق همشون که نه عاشق بابامم ولی.خوبیه بلاگری اینه که نوشته هات میمونه برای همین اینجا مینویسم که اگر یه روز نبودم این و بخونه،عاشقتم پدر جانم.عاشقتم چون عاشق بودن و از تو یاد گرفتم.عاشقی کردن ومحبت کردن و. دوست داشتن و دوست داشته شدن و. دوستت دارم و از وقتی ازدواج کردم خیلی بیشتر از وقتایی که صبح میرفتی و شب میومدی دلتنگت میشم!تورو خدا همیشه باش.اباعبدالله جانم، تورو برام حفظ کنه الهی.






اینجا اتاق مطالعه اس 

پشت اینجا کتابخونمونه. همون کتابایی که با عشق خریدیشون،با قایم موشک بازی خریدیشون و دنیای توی مغزت هستن!یه دنیای درونیت که شاید فقط من ببینمش اون دنیا رو شاید آقا مهدی و آقا سید و آقا میلاد و اینا هم ببینن البته. دنیایی که با این کتابا ساختی تو دلت و من از پنجره های چشمت اون و میبینمش و دوسش دارم درس همون اندازه که تو دوسشون داری. 

#❤


آینه و شمعدون





آینه و شمعدونمون

که کل خیابون و بالا و پایین کردیم و پا درد گرفتیم تا آخرش چیزی و که میخوایم با قیمت مناسب پیدا کنیمو کردیم

درش و که باز میکنیم،اولین کادو ی تولد من و میبینیم که برام خریدی و عاشششقشم بس که قشنگ و دلبره. 

و این قسمت جزو دوست داشتنی ترین هامه.


کنج دنجش




اینجا کنج دنجته

رنگ پارچه و چوب رو خودت انتخاب کردی،دوسش داری و کلی کیف میکنی از دیدنش

چونکه خوش سلیقه ای و البته این از انتخاب من مشخص بود و اصلا نیازی نبود به گفتن چون کاملا مشخصه!ولی خب. به هر حال. 

بالاش هم اون تابلویی و زدیم که خلاصه ای تمام زندگیمونه 

| شکر خدارا که در پناه حسینیم / عالم از این خوبتر پناه ندارد. |



#اینجا_بیت_العباس_است .





| بیت العباس (علیه السلام) |



اینکه من

خونمونو عاشقم! سبز و سفید های آشپزخونه رو ، چوبی های پذیرایی و گرمای اتاق خوابمون و. سنتی آینه شمعدون های دلبرمونو. اتاق مطالعه رو با اون فرش لاکی و طرح هرمس دوست داشتنیمونو. کتابارومبل کنج دنج تورو. همه رو دوست دارم.

همین


اومدم که بنویسم که بمونه خونه ی اولمونو و خیلی دوس دارم. 

#خونه

#مای_سوئیت_هوم 


| بسم الله النور |


بعد از گذشت دو ماه از پست قبلی و یک ماه از عروسیمون پست میذارم!

صدای من و از خونه ی خودمون داری 

به وقت صبح از مشهد برگشتنمون.

اونقدری خسته ام و بدنم کوفته اس که کلا هر کاری که خونه داره رو گذاشتم برای بعدا 


پست عروسیمونو میذارم بعد از یک ماه  


از شب قبلش نخوابیدم یعنی تا با مادر و پدر و خواهر بیایم خونتون به مناسبت حنابندون و.(مراسم کاملا یهویی!) و بعدش بریم خونه ی ما و من برم حمام و بیام و آماده ی خواب شم و عملا 1:30 خوابیدم کلا!!!

توام اونور رفته بودی خونه ی مامانبزرگت اینا و 

صبح با دایی اومدید دنبال من که بریم آرایشگاه ، ساعت 5:30 صبح ! 

بعدشم که من آرایشگاه بودم تو رفته بودی خونه ی مامانی خوابیده بودی و دایی اینا با اون فامیلتون یه ماشین عروس خوششششششگل خوشگل خوشگل برامون درست کردن کهههه البته گلاش با سلیقه من بود برای همین اینقدر قشنگ و خاص شد.باشد که قدر سلیقه ی من و بدونی

حالا بعدا شاید عکسشو گذاشتم اینجا 

بعد رفته بودی آرایشگاه و بعدشم که دنبال من.



بعد وارد مرحله ی سخت باغ و عکس شدیم ، کلی خندیدیم کلی عکسای قشنگ گرفتیم کلی یخ زدیم :)) کلی دستامو هاااا کردی و در گوشم قربون صدقه ام رفتی و خلاصه که منتظرانیم تا آلبوممون بیاد دستمووون و #ذووووق 


توی سالن دوستامو دیدم و کلی پر درآوردم از دیدنشون خیلی وقت بود بعضیاشونو ندیده بودم. 


و و و 

از

قشنگترین

لحظه 

های

عروسیم.

همین بس!که شب عروسیم تو برام چند ساعت روضه خوندی و دوتایی گریه کردیم و اصلا معنی خوشبختی مگه همین نیست؟؟هوم؟همینه دیگه.

قشنگه برامخیلی قشنگه که کنار تو به آرزوهام میرسم.همین مثلا یکی از آرزو هام بود!که بهش رسیدم 

همین که مطمئنم خودشون روزیمون کردن.

الحمدلله بابت هرچی که داده و نداده و نمیخواد هم بده شاید 


#عروسیمون

#داشتنت

#بودنمون


20 دی 1397


| عاشقک بنت اهرا (سلام الله علیها) |


 



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کسب و کار مهندس مرتضي نيکفر مزون مُدینه طراحی و دوخت انواع لباس مجلسی و عروس طراحی و ساخت تخصصی قالب های ریخته گری کالا نیو سالن زیبایی میکاپ و شنیون عروس در شیراز نشریه سازان افق آینده سوالات ضمن خدمت انتصاب مدیران مدارس تکست موزیک